بیل گیتس هر از گاهی در دانشگاهها و دبیرستانهای آمریکا با دانشجویان و دانش آموزان ملاقات داشته و برای آنها سخنرانی می کند. گیتس اخیرا طی یک سخنرانی در یکی از دبیرستانهای آمریکا خطاب به دانش آموزان گفت که در دبیرستان خیلی چیزها را به دانش آموزان نمی آموزند.
او هفت اصل مهم را که دانش آموزان در دبیرستان فرا نمیگیرند به شرح زیر نام برد:
اصل اول: در زندگی همه چیز عادلانه نیست و بهتر است با این حقیقت کنار بیایید.
اصل دوم: دنیا هیچ ارزشی برای عزت نفس شما قایل نیست. در این دنیا از شما انتظار میرود قبل از اینکه نسبت به خودتان احساس خوبی داشته باشید کار مثبتی انجام دهید.
اصل سوم: پس از فارغ التحصیل شدن از دبیرستان و استخدام شدن ، کسی به شما حقوق فوق العاده زیادی پرداخت نخواهد کرد به همین ترتیب قبل از آنکه بتوانید به مقام و موقعیت بالاتری برسید باید برای مقام ومزایایش زحمت بکشید.
اصل چهارم: اگر فکر میکنید آموزگارتان سخت گیر در اشتباهات شماست پس از استخدام شدن متوجه خواهید شد که رییس شما سخت گیرتر از آموزگارتان است چون امنیت شغلی آموزگارتان را ندارد.
اصل پنجم: آشپزی در رستورانها باغرور و شان شما تضاد ندارد. پدربزرگهای ما برای این کار اصطلاح دیگری داشتند از نظر آنها این کار یک فرصت بود.
اصل ششم: اگر در کارتان موفق نیستید والدین خود را ملامت نکنید از نالیدن دست بکشید و از اشتباهات خود درس بگیرید.
اصل هفتم: قبل از آنکه شما متولد بشوید والدین شما هم جوانان پر شوری بودند و به قدری که اکنون به نظر شما میرسد ملال آور نبودند.
آموخته ام که نگویم ای کاش آن کار را طور دیگری انجام داده بودم بلکه بگویم بار دیگر آن کار را طور دیگری انجام خواهم داد.
آموخته ام که باید بر زمان مسلط باشم نه به زیر فرمان آن .
آموخته ام هر سفر دور و درازی با بر داشتن تنها یک گام آغاز می شود.
آموخته ام خطاهای دیگران را مانند خطاهای خویش تحمل کنم.
آموخته ام که مرد بزرگ به خود سخت میگیرد و مرد کوچک به دیگران.
آموخته ام که دانش خود را به دیگران آموزش دهم و دانش دیگران را بیا موزم بنابراین علم خود را انفاق کرده ام و آنچه را نمی دانم آموخته ام.
آموخته ام بیش از آنکه مرا بفهمند دیگران را درک کنم.
آموخته ام که همیشه فردی خوشبین باقی بمانم چراکه زندگی و موهبتهای آن را دوست دارم.
آموخته ام اگر از هر چیزی بهترینش را ندارم ولی از هر چیز که دارم بهترین استفاده را کنم.
آموخته ام لبخند ارزان ترین راهی است که می توان با آن نگاه را وسعت بخشید.
آموخته ام آن چرا امروز در دست دارم ممکن است آرزوی فرداهایم باشد.
آموخته ام که زندگی مثل یک نقاشی است با این تفاوت که در آن از پاک کن خبری نیست.
آموخته ام که هیچ روزی از امروز با ارزش تر نیست.
آموخته ام زیاده گویی شاید مقدمه ناشنوائی باشد.
آموخته ام بیش از آنکه دوستم بدارند دوست بدارم.
۱) در خیابانی ، پنج خانه در پنج رنگ متفاوت وجود دارد.
۲) در هر یک از این خانه ها یک نفر با ملیتی متفاوت از دیگران زندگی می کند.
۳) این پنج صاحبخانه هر کدام نوشیدنی متفاوت می نوشند ، سیگار متفاوت می کشند و حیوان خانگی متفاوت نگهداری می کنند .
سئوال : کدامیک از آنها در خانه ، ماهی نگه می دارد ؟
راهنمایی:
۱) مرد انگلیسی در خانه ی قرمز زندگی می کند.
۲) مرد سوئدی ، یک سگ دارد.
۳) مرد دانمارکی چای می نوشد.
۴) خانه سبز رنگ در سمت چپ خانه سفید قرار دارد.
۵) صاحبخانه خانه سبز ، قهوه می نوشد.
۶) شخصی که سیگار Pall Mall می کشد پرنده پرورش می دهد.
۷) صاحب خانه ی زرد ، در کنار فردی که سیگار Dunhill می کشد زندگی می کند .
۸) مردی که در خانه وسطی زندگی میکند ، شیر می نوشد.
۹) مرد نروژی ، در اولین خانه زندگی می کند.
۱۰) مردی که سیگار Blends می کشد در کنار مردی که گربه نگه می دارد زندگی می کند.
۱۱) مردی که اسب نگهداری می کند ، سیگار Dunhill می کشد .
۱۲) مردی که سیگار Blue Master می کشد ، آب میوه می نوشد.
۱۳) مرد آلمانی سیگار Prince می کشد.
۱۴) مرد نروژی کنار خانه آبی زندگی می کند.
۱۵) مردی که سیگار Blends می کشد همسایه ای دارد که آب می نوشد.
آلبرت انیشتین این معما را در قرن نوزدهم میلادی طرح کرد ، به گفته وی 98 % از مردم جهان نمی توانند این معما را حل کنند ! شماچطور ؟؟؟
مطمئنم می تونید اگه جوابشو خواستین در بخش نظرات بگین
مرد کلمه را کشف کرد و مکالمه را اختراع کرد
زن مکالمه را کشف کرد و شایعه اختراع شد!
مرد کشاورزی را کشف کرد و غذا اختراع شد
زن غذا را کشف کرد و رژیم غذایی را اختراع کرد!
مرد دوستی را کشف کرد و عشق اختراع شد
زن عشق را کشف کرد و ازدواج را اختراع کرد!
مرد تجارت را کشف کرد و پول را اختراع کرد
زن پول را کشف کرد و « خرید کردن » اختراع شد!
از آن به بعد مرد چیزهای بسیاری را کشف و اختراع کرد
ولی زن همچنان مشغول خرید بود
سوسیالیسم : دو گاو دارید . یکی را نگه می دارید . دیگری را به همسایه خود می دهید .
کمونیسم : دو گاو دارید . دولت هردوی آنها را می گیرد تا شما و همسایه تان را در شیرش شریک کند .
فاشیسم : دو گاو دارید . شیر را به دولت می دهید . دولت آن را به شما می فروشد .
کاپیتالیسم : دو گاو دارید . هر دوی آنها را می دوشید . شیرهارا برزمین می ریزید تا قیمتها همچنان بالا بماند .
نازیسم : دو گاو دارید . دولت به سوی شما تیرانداری می کند و هر دو گاو را می گیرد .
آنارشیسم : دو گاو دارید . گاوها شما را می کشند و همدیگر را می دوشند .
سادیسم : دو گاو دارید . به هر دوی آنها تیراندازی می کنید و خودتان را در میان ظرف شیرها می اندازید .
آپارتاید : دو گاو دارید . شیر گاو سیاه را به گاو سفید می دهید ولی گاو سفید را نمی دوشید .
دولت مرفه : دو گاو دارید . آنها را می دوشید و بعد شیرشان را به خودشان می دهید تا بنوشند .
بوروکراسی : دو گاو دارید . برای تهیه شناسنامه آنها هفده فرم را در سه نسخه پر می کنید ولی وقت ندارید شیر آنها را بدوشید .
سازمان ملل : دو گاو دارید . فرانسه شما را از دوشیدن آنها وتو می کند . آمریکا و انگلیس گاوها را از شیر دادن به شما وتو می کنند . نیوزلند رای ممتنع می دهد .
ایده آلیسم : دو گاو دارید . ازدواج می کنید . همسر شما آنها را می دوشد .
رئالیسم : دو گاو دارید . ازدواج می کنید . اما هنوز خودتان آنها را می دوشید .
فمینیسم : دو گاو دارید . حق ندارید شیر گاو ماده را بدوشید .
پلورالیسم : دو گاو نر و ماده دارید . از هر کدام شیر بدوشید فرقی نمی کند .
لیبرالیسم : دو گاو دارید . آنها را نمی دوشید چون آزادیشان محدود می شود .
دموکراسی مطلق : دو گاو دارید . از همسایه ها رای می گیرید که آنها را بدوشید یا نه .
بدین منظور گوشی خود را ابتدا روشن کنید .
سپس میبایست کد #094*21* را در گوشی وارد کنید و سپس دکمه Call ( دکمه سبز رنگ ) را فشار دهید .
پس از چند ثانیه علامتی بر روی صفحه گوشی ظاهر میشود که به معنای فعال شدن این موضوع است .
اکنون هر کس با شما تماس بگیرید با پیغام ذکر شده بر خورد میکند .
اما برای غیرفعال کردن این قابلیت کافی است که کد #21# را در گوشی وارد کنید و سپس دکمه Call را فشار دهید .
اکنون میتوانید تماسهای رسیده را دریافت کنید .
یکی از سرگرمیهای بچگی ما بازی با کلمات بود .
یه جمله ی سخت با تلفظ اصوات شبیه به هم را تکرار می کردیم .
مثلا : دوست من دوست داره با دوست تو دوست بشه , دوست تو دوست داره با دوست من که دوست داره با دوست تو دوست بشه , دوست بشه ؟
حالا نمونه هایی از این دست را در زبان انگلیسی با هم می خونیم . گرچه از رو خوندنشونم سخته چه برسه به حفظ و تکرارشون .
* Sally sells seashells by the seashore. She sells seashells on the seashell shore. The seashells she sells are seashore shells, of that I'm sure. She sells seashells by the seashore. She hopes she will sell all her seashells soon. If neither he sells seashells Nor she sells seashells, Who shall sell seashells? Shall seashells be sold
* An all time favourite activity for parties, picnics and get togethers for assured entertainment and laughter
* She sells seashells by the seashore
The shells she sells are surely seashells
So if she sells shells on the seashore
I'm sure she sells seashore shells
* Peter Piper picked a peck of pickled peppers
Did Peter Piper pick a peck of pickled peppers
If Peter Piper picked a peck of pickled peppers
where's the peck of pickled peppers Peter Piper picked
* Betty Botter had some butter
But, she said, this butter's bitter
If I bake this bitter butter
it would make my batter bitter
But a bit of better butter
that would make my batter better
* So she bought a bit of butter
better than her bitter butter
and she baked it in her batter
and the batter was not bitter
So 'twas better Betty Botter
bought a bit of better butter
* A big black bug bit a big black bear
made the big black bear bleed blood
* I am not the pheasant plucker
I'm the pheasant plucker's mate
I am only plucking pheasants
'cause the pheasant plucker's running late
* A flea and a fly flew up in a flue
Said the flea, Let us fly
Said the fly, Let us flee
So they flew through a flaw in the flue
* A bitter biting bittern
Bit a better brother bittern
And the bitter better bittern
Bit the bitter biter back
And the bitter bittern, bitten
By the better bitten bittern
Said: I'm a bitter biter bit, alack
* Mr. See owned a saw
And Mr. Soar owned a seesaw
Now See's saw sawed Soar's seesaw
Before Soar saw See
Which made Soar sore
Had Soar seen See's saw
Before See sawed Soar's seesaw
See's saw would not have sawed
Soar's seesaw
So See's saw sawed Soar's seesaw
But it was sad to see Soar so sore
Just because See's saw sawed
Soar's seesaw
* I cannot bear to see a bear
Bear down upon a hare
When bare of hair he strips the hare
Right there I cry, "Forbear
در این بخش معماهایی مطرح می شود که نمونه آن را در فارسی زیاد دیده ایم .
کشتم شپشه شپش کشه شش پا را , این چند تا نقطه داره , پس از محاسبه ی نقطه ها وقتی طرف متوجه می شود که سه نقطه بیشتر نداره ( این ) کلی جوش میاره .
بعضی از این معماها چنین حالتی دارد . شما را به فکر فرو می برد و هنگامی که پاسخ را می بینید متوجه می شوید سر کار بوده اید .
I am the beginning of the end, and the end of time and space. I am essential to creation, and I surround every place. What am I
The letter e. End, timE, spacE, Every place
What always runs but never walks, often murmurs, never talks, has a bed but never sleeps, has a mouth but never eats
A river
I never was, am always to be. No one ever saw me, nor ever will. And yet I am the confidence of all, To live and breathe on this terrestrial ball. What am I
Tomorrow
At night they come without being fetched. By day they are lost without being stolen. What are they
The stars
There was a green house. Inside the green house there was a white house. Inside the white house there was a red house. Inside the red house there were lots of babies. What is it
A watermelon
What is in seasons, seconds, centuries and minutes but not in decades, years or days
The letter 'n'
A prisoner is told "If you tell a lie we will hang you; if you tell the truth we will shoot you." What can he say to save himself
You will hang me
The one who makes it, sells it. The one who buys it, never uses it. The one that uses it never knows that he's using it. What is it
A coffin
The more you have of it, the less you see. What is it
Darkness
What has a head, a tail, is brown, and has no legs
A penny
What English word has three consecutive double letters
Bookkeeper
What's black when you get it, red when you use it, and white when you're all through with it
Charcoal
You throw away the outside and cook the inside. Then you eat the outside and throw away the inside. What did you eat
An ear of corn
I am always hungry
I must always be fed
The finger I touch
Will soon turn red
Fire
When young, I am sweet in the sun
When middle-aged, I make you gay
When old, I am valued more than ever
Wine