░▒ عکس مطالب طنز سرگرمی ▒░

قرمز یک پیشنهاد است...

░▒ عکس مطالب طنز سرگرمی ▒░

قرمز یک پیشنهاد است...

مبارزه با بحران بی شوهری...

 

در راستای اینکه بحران بی شوهری در جامعه ی امروز بوجود آمده کلیه  خانمهای محترم می تونن از روش های زیر استفاده کنن و البته مراقب باشن که  سوءاستفاده نکنن.

 1ـ روش کوزه ایی : همان روش قرن های قدیم که دختر  کوزه به دوش به سمت رودخانه می رفت ، پسر به کوزه می خوره ، کوزه بشکست و بعد چنین گفته  اند که : اگر با من نبودش هیچ میلی  ،  چرا ظرف مرا بشکست لیلی.

نتیجه گیری  :  بحران ازدواج حال حاضر بخاطر لوله کشی شدن آبه.

2 ـ روش عرفانی : چهل شبانه  روز جلوی خونه رو آب و جارو میکنی و ده تا شمع روشن میکنی ، شکلات بین مردم تقسیم  میکنی تا مرد آرزوهات بیاد.

تبصره : در صورت کمبود شمع میتونین فانوس  هم روشن کنین.

3 ـ روش سوسکی : بخاطر ترس از یه سوسک که حتی میتونی خودت اون  رو تو خونه یا کوچه کار بزاری ، آنچنان محکم میپری تو بغلش و بهش می چسبی که هیچ جور  نتونه تو رو از خودش جدا کنه.

سپاس : با تشکر از کلیه ی سوسک های محترم  مقیم مرکز و حومه.

4  ـ روش تیپ : انواع تیپ های مختلف رو روی خودت پیاده میکنی ،  بیست و دو کیلو لوازم آرایش روی خودت خالی میکنی و سعی میکنی تا آنجا که ممکن است  لباس ها مورد توجه باشند طوری که هرکس که تو خیابونه مجبور بشه حتما یک بار تو رو  نگاه کنه بعد گوشه ی خیابون می ایستی تا شوهر مناسب سوارت کنه.

اخطار  :  خطر احتمال از بین رفتن آبروی چندین و چند ساله تان وجود دارد اما چون به خاطر  ازدواج است ، مانعی ندارد. 

5 ـ روش خر خونی : تو کلاس و مدرسه و  دانشگاه نمره بیست کلاس میشی ، بالاخره تو کل سال های مدرسه یه خر خون دیگه پیدا میشه  که بیاد سراغت و باعث بشه که نترشی.

تذکر : اگه شوهر پیدا نشد تا مقطع  دکترا ادامه بدین و بعد ترک تحصیل کنین.

6 ـ روش مایه داری : با دوستان توی  انواع پارتی های شبانه و پیست های اسکی و باشگاه های بیلیارد و بولینگ و هر کوفت و  زهر مار دیگه ای که میتونی شرکت میکنی و حواست فقط به یه شوهر مناسب هست تا چیز های  دیگه.

یادآوری : سعی کنید همیشه چند میلیون در کیف خود داشته  باشید.

7 ـ روش مذهبی : توی انواع مجالس مختلف مذهبی شرکت میکنی ، توی هیچ چیز  کم نمی آری ، جایی نیست که مراسمی باشه و تو اونجا نباشی تا بلاخره یه شوهر گیرت بیاد.

درخواست : التماس دعا خواهر.

8  ـ روش فامیلی : یه کاغذ بر  میداری و اسم تمام پسرهای فامیل از سن پنج تا پنجاه ساله رو که ازدواج نکردن روش می نویسی ، بعد شروع به بررسی و تفکیک میکنی و اونهایی که حداقل شرایط رو دارن انتخاب میکنی و سپس یه برنامه ریزی برای عملیات تاکتیکی که بلاخره یه کدوم رو خفت کنی.

پیشنهاد : می تونین روی یه بچه ی پنج ساله برای بیست سال آینده برنامه  بریزین.

9 ـ روش چت : این روش رو همه ی خانمها بلدند و نیازی به توضیح نداره.

فقط : اگه طرف گفت عکست رو برام بفرست تا حد امکان سعی کنید از عکس خودتون استفاده نکنین.

10  ـ روش نامردی : جلوی یکی از این ماشین های پلیس یه دفعه می پری  ، طرف رو میگیری تو بغلت و دستت رو میندازی دور گردنش و ازش... (سانسور ) میگیری تا بعد  از تعهد توی کلانتری مجبور بشه که باهات ازدواج کنه.

البته این روش برای اونهایی  است که از کلیه روش های بالا نا امید شده اند.

توصیه : در تعهد نامه ی  کلانتری حتما مقدار مهریه را ذکر کنین.

دخترها از 1230 تا 1400

 

سال 1230 :::

مرد : دختره ... ، من تا نکشمت راحت نمیشم
زن : آقا حالا یه غلطی کرد شما ببخشید! نا محرم که خونمون نبود . حالا این بنده خدا
یه بار بلند خندیده !!!
مرد : بلند خندیده؟ این اگه الان جلوشو نگیرم لابد پس
فردا می خواد بره بقالی ماست بخره . نخیر نمی شه باید بکشمش
بالاخره با
صحبتهای زن ، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو می بخشه.
سال
 1280::: 

مرد : واسه من می خوای بری درس بخونی؟

می کشمت تا برات درس عبرت بشه . یه بار که مُردی دیگه جرات نمی کنی از این حرفا بزنی

تو غلط می کنی . تقصیر من بود که گذاشتم این ضعیفه بهت قرآن خوندن یاد بده . حالا واسه من میخای درس بخونی؟؟؟
زن : آقا ، آروم باشین . یه وقت قلبتون خدای نکرده می گیره ها ! شکر خورد . دیگه از این
غلطا نمیکنه
مرد ( با نعره حمله می کنه طرف دخترش ) : من باید
بکشمت . تا نکشمت آروم نمی شم . اگه خودت بیای خودتو تسلیم کنی بدونه درد می
کشمت ...
بالاخره با صحبتهای زن ، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر
گناهکارشو می بخشه 

سال 1330 ::: 

مرد : چی؟!

 دانشسرا ( همون دانشگاه خودمون )

حالا می خوای بری دانشسرا ؟

می خوای سر منو زیر ننگ بکنی؟

فاسد شدی برا من؟؟

 شکمتو سفره می کنم ...
زن : آقا ، ترو خدا خودتونو کنترل کنین . خدایی نکرده یه وقت
سکته می کنین ها ...
مرد : چی می گی زن؟

من اگه اینو امشب نکشم ، دیگه فردا نمی تونم جلوی این فسادو بگیرم.

یه دانشسرایی نشونت بدم که خودت کیف کنی ...
بالاخره با صحبتهای زن ، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر
گناهکارشو می بخشه

سال 1380 ::: 

مرد : کجا؟

می خوای با تکپوش ( از این مانتو خیلی آستین کوتاها که نیم مترم پارچه نبردن و وقتی می پوشیشون مثل جلیقه نجات ... ) و شلوارک ( از این شلوار خیلی برموداها ) بری بیرون؟

می کشمت.

من ... تو رو ... می کشم ...زن : ای آقا

خودتو ناراحت نکن بابا . الان دیگه همه همینطورین (شما بخونید اکثرا )
مرد : من... اینطوری نیستم . دختر لااقل یه کم اون
شلوارو پائین تر بکش که تا زانوتو بپوشونه.

نه... نه... نمی خواد. بدتر شد. همون بالا ببندیش بهتره ... 

سال 1400 :::
زن : دخترم ، حالا بابات یه غلطی کرد . تو اعصاب
خودتو خراب نکن.

لاک ناخنت می پره ، آروم باش عزیزم

رنگ موهات یه وقت کدر می شه هآ مامی

باباتم قول می ده دیگه از این حرفا نزنه ...
بالاخره با صحبتهای زن ،
دخترخونه از خر شیطون پیاده می شه و بابای گناهکارشو می بخشه !!! 

آموزش خود کشی برای دختران

 

تخت خواب رو مرتب کنید ، برید زیر پتو ، اتاق حتما کاملا تاریک و ساکت باشه

حالا چشماتونو ببندید و فرض کنید یه موش خوشگل داره روی تنتون راه میره

خواهش می‌کنم جیغ نزنید و بدون سر و صدا از وحشت زیاد بمیرید

مرسی

 

درد دل دختر با مامانش..!

 

دختـری با مادرش در رختخواب   

 درد و دل می کرد با چشمی پر ز آب

 

گفت مادر حالم اصلا ً خوب نیست  

 زندگی از بهر من مطلوب نیست


گو چه خاکی را بریزم بر سرم  

 روی دستت باد کردم مادرم


سن من از 26 افزون شده  

 دل میان سینه غرق خون شده


هیچکس مجنون این لیلی نشد  

 شوهری از بهر من پیدا نشد


غم میان سینه شد انباشته  

 بوی ترشی خانه را برداشته


مادرش چون حرف دختر را شنفت  

 خنده بر لب آمدش آهسته گفت


دخترم بخت تو هم وا می شود 

  غنچه ی عشقت شکوفا می شود


غصه ها را از وجودت دور کن 

  این همه شوهر یکی را تور کن


گفت دختر: مادر محبوب من  

 ای رفیق مهربان و خوب من


گفته ام با دوستانم بارها  

 من بدم می آید از این کارها


در خیابان یا میان کوچه ها 

  سر به زیر و با وقارم هر کجا


کی نگاهی می کنم بر یک پسر  

 مغز یابو خورده ام یا مغز خر؟


غیر از آن روزی که گشتم همسفر 

  با سعید و یاسر و ایضا ً صفر


با سه تا شان رفته بودیم سینما  

 بگذریم از ما بقیه ماجرا


یک سری، هم صحبت یاسر شدم  

 او خرم کرد، آخرش عاشق شدم


یک دو ماهی یار من بود و پرید  

 قلب من از عشق او خیری ندید


مصطفای حاج قلی اصغر شله  

 یک زمانی عاشق من شد بله


بعد هوتن یار من فرهاد بود  

 البته وسواسی و حساس بود


بعد از این وسواسی پر ادعا  

 شد رفیقم خان داداش المیرا


بعد او هم عاشق مانی شدم  

 بعد مانی عاشق هانی شدم


بعد هانی عاشق نادر شدم 

  بعد نادر عاشق ناصر شدم


مادرش آمد میان حرف او 

 گفت: ساکت شو دگر ای فتنه جو


گرچه من هم در زمان دختری  

 روز و شب بودم به فکر شوهری


لیک جز آنکه تو را باشد یک پدر 

  دل نمی دادم به هر کس این قدر


خاک عالم بر سرت، خیلی بدی  

 واقعا ً که پــوز مـــادر را زدی! 

به نظر شما ایرانیها باهوش ترند یا آمریکاییها؟

 

سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک  کنفرانس می  رفتند. در ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدام یک بلیط خریدند ، اما در  کمال تعجب دیدند که ایرانی ها سه نفرشان یک بلیط خریده اند. یکی از آمریکایی ها گفت: چطور است که شما سه نفری با یک بلیط مسافرت می کنید؟

یکی  از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهیم.

همه سوار قطار شدند. آمریکایی ها روی  صندلی های تعیین شده نشستند ، اما  ایرانی ها سه نفری رفتند توی یک توالت و در را  روی خودشان قفل کردند.

بعد ، مامور کنترل قطار آمد و بلیط ها را کنترل کرد. در توالت را  زد و گفت: بلیط ، لطفا! 

در توالت باز شد و از لای در یک بلیط بیرون  آمد  ، مامور قطار آن بلیط را نگاه کرد و به راهش ادامه داد. آمریکایی ها که این را دیدند ، به این نتیجه رسیدند که چقدر ابتکار هوشمندانه ای  بوده  است.

بعد از کنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند در بازگشت همان کار ایرانی ها  را انجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشان پس انداز  کنند.

وقتی به ایستگاه رسیدند ، سه نفر آمریکایی یک بلیط خریدند ، اما در  کمال تعجب  دیدند که آن سه ایرانی هیچ بلیطی نخریدند. یکی از آمریکایی  ها پرسید: چطور می  خواهید بدون بلیط سفر کنید؟

یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهیم.

سه  آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند ، سه آمریکایی رفتند توی یک  توالت و سه  ایرانی هم رفتند توی توالت دیگر و قطار حرکت  کرد. چند لحظه بعد از  حرکت قطار یکی از ایرانی ها از توالت بیرون آمد و  رفت جلوی توالت آمریکایی ها و  گفت: بلیط ، لطفا !!! 

10 تفاوت بین دختر ها و پسرهای ایرانی

 

1- دختر ها خیلی دوست دارن جای پسر ها باشن ، اما پسر ها اصلاً دوست ندارن جای دختر ها باشن
2- اگر یه دختر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه از
خونه فرار میکنه ، اما یه پسر اگر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانوادشو از خونه فراری میده !
3-
یه دختر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه
خودکشی میکنه ، اما یه پسر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانوادشو میکشه.
4-
یه پسر اگر 3 تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه ، یه هفته افسرده میشه بعد با 3 تا مشکل کنار میاد و زندگیشو میکنه ، اما تا کنون دختری که 3 تا مشکل داشته باشه دیده نشده چون همشون در مرحله ی « دو تا مشکل » خودکشی میکنن و مشکلاتشون به سه تا نمیرسه
!!!
5- اگر به یه دختر بگی
دوسِت دارم ، فکر میکنه تو چقدر خوبی و عاشقت میشه ، اما اگر به یه پسر بگی دوسِت دارم فکر میکنه تو چقدر بی جنبه و جوات هستی ، دست به هر کاری میزنه تا از شرت خلاص شه
!
6- دختر ها زیر
بار حرف زور نمیرن ، اما پسر ها خودشون حرف زور میزنن.
7-
اگر یک دختر در یک جمع سوتی بده ، تا آخر دیگه هیچ حرفی نمیزنه ، اما پسرا در یک جمع فقط سوتی مید
ن !
8-
دخترا
ترشیده میشن ، اما پسرا ترشیده نمیشن که هیچ ، خودشون دخترا رو ترشی میندازن
9-
یک دختر اگر توی خیابون پسری ازش بپرسه ساعت چنده میگه : ساعت 7 ، اما یه پسر اگر یه دختر ازش ساعت بپرسه میگه : ساعت 7 و 2 دقیقه و 24 ثانیه ، اینم شماره تلفن من ... ساعت 9 منتظر تماستم !

10- یک دختر اگر 24 ساعت با دوست پسرش صحبت نکنه افسرده میشه اما یک پسر اگر 24 ساعت با دوست دخترش صحبت نکنه ، با اون یکی دوست دخترش صحبت میکنه.

 

زنها به پنج دسته تقسیم میشن

 

زنها به پنج گروه اصلی تقسیم میشن :‌ گروه اول زنهائی هستند که مردها رو بدبخت میکنن !

گروه دوم زنهائی هستند که اشک مردها رو در میارن !

گروه سوم زنهائی هستند که جون مردها رو به لبشون میرسونن !

گروه چهارم زنهائی هستند که کاری میکنن مردها روزی 18 بار ‌آرزوی مرگ کنن !

گروه پنجم زنانی هستند که به اشتباه فکر میکنن جزء هیچکدوم از گروههای بالا نیستن .

 

به خدا تقصیر ندارن داوطلبان گرامی !


اگر داوطلبی در کنکور پذیرفته نشد ، هیچ تقصیری متوجه او نیست چرا که سال فقط 365 روز دارد در حالیکه . . .
1 – در سال ، 52 جمعه داریم و میدانید جمعه ها فقط برای استراحت است. به این ترتیب 313 روز می ماند.
2 – حداقل 50 روز مربوط به تعطیلات تابستانی است و چون هوا گرم است مطالعه دقیق برای یک فرد نرمال مشکل است. بنابراین 263 روز دیگر ، باقی می ماند.
3 – در هر روز 8 ساعت خواب برای بدن لازم است که جمعا 122 روز میشود. بنابراین 141 روز باقی می ماند.
4 – اما سلامتی جسم و روح ، روزانه یک ساعت تفریح را می طلبد که جمعا 15 روز میشود. پس 126 روز باقی می ماند.
5 – طبیعتا دو ساعت در روز برای خوردن غذا اعم از صبحانه، نهار و شام لازم است که در کل 30 روز میشود. پس 96 روز دیگر باقیست.
6 – یک ساعت در روز برای گفتگو و تبادل افکار به صورت تلفنی با دیگران و البته پشتیبان ضروری است. چرا که انسان موجودی است اجتماعی ، و این خود 15 روز از کل سال است. بنابراین 81 روز از سال باقی می ماند.
7 – روزهای امتحان دست کم 45 روز از سال را به خود اختصاص میدهد و نظر به حجم بالای درس ها و خستگی ناشی از امتحان، 36 روز دیگر باقی می ماند.
8 – تعطیلات نوروز و اعیاد مختلف که دست کم 30 روز در سال است. مگر میتوان در این اعیاد وقت را به مطالعه گذراند؟ پس 6 روز باقیست.
9 – در سال حداقل 3 روز به بیماری طی میشود و 3 روز دیگر باقی می ماند.
10 – سینما رفتن و سایر امور شخصی هم لااقل دو روز از سال را در بر میگیرد پس فقط یک روز دیگر باقیست.
11 – یک روز باقیمانده همان روز تولد شماست، چگونه میتوان در آن روز بخصوص درس خواند !!!

پس یک داوطلب نرمال (!) نمی تواند امیدی برای قبولی در دانشگاه داشته باشد !!!